جدول جو
جدول جو

معنی کلوخ چین - جستجوی لغت در جدول جو

کلوخ چین
(کُ)
پشته ای که از کلوخهای چیده سازند و چندان استحکام ندارد. (از آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). توده ای از کلوخهای روی هم نهاده. (ناظم الاطباء) :
اثر! شکفتگی طبعها در این ایام
از این غزل که تو کردی کلوخ چین پیداست.
شفیع اثر (از آنندراج).
- کلوخ چین کردن، کلوخ چین ساختن. (فرهنگ فارسی معین). بنا کردن از خشت خام. (ناظم الاطباء) :
کسی که فکر خیالات خود متین نکند
ز فکر خام بغیر از کلوخ چین نکند.
سالک قزوینی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کلوخ چین
پشته ای که از کلوخها روی هم چیده سازند و آن چندان استحکامی ندارد: اثر، شکفتگی طعبها در این ایام ازین غزل که تو کردی کلوخ چین پیداست. (شفیع اثر)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلوخ چین کردن
تصویر کلوخ چین کردن
کلوخ چین ساختن: (کسی که فکر خیالات خود متین نکند ز فکر خام بغیر از کلوخ چین نکند)، (سالک قزوینی)
فرهنگ لغت هوشیار
مسخره کننده، کسی که ادا در آورد
فرهنگ گویش مازندرانی
خود را جمع کردن در اثر سرما
فرهنگ گویش مازندرانی